مرکز گفتمان انقلاب اسلامی

مرکز گفتمان انقلاب اسلامی

مرکز گفتمان سازمان بسیج دانشجویی از سـال 1395 به منظور بسط گفتمان انقلاب اسـلامی و خـرده گـفـتـمـان‌هـای ذیـل آن شـروع بـه فعالیت نموده است. این وبلاگ به صورت موقت انـتـشـار دهنده محصولات مرکز گفتمان و سایر محتواهای مرتبط با گفتمان انقلاب اسلامی می‌باشد. برای سـفـارش محتوای مورد نـیـازتان در دانـشـگاه به قسمت "تماس با مرکز گفتمان" مراجعه نمایید.

طبقه بندی موضوعی

اسلام هم در میان مسلمین وجود دارد و هم وجود ندارد اسلام وجود دارد به صورت اینکه ما مى بینیم شعائر اسلام در میان مسلمین هست. بانگ اذان در میان مردم شنیده مى شود. موقع نماز که مى‌شود رو به مساجد مى‌آورند، مرده‌هاشان را به رسم اسلام دفن مى‌کنند، براى نوزادهایشان به رسم اسلام تشریفاتى قائل مى‌شوند، اسم‌هایشان غالبا اسم‌هاى اسلامى است، محمد است، حسن است، حسین است، عبدالرحیم و عبدالرحمن است، ولى آنچه که روح اسلام است در این مردم وجود ندارد روح اسلام در جامعه اسلامى مرده است این است که معتقد مى شود به تجدید حیات اسلامى، و اینکه حیات اسلامى را باید تجدید کرد و امکان تجدیدش هست چون اسلام نمرده است، مسلمین مرده‌اند اسلام نمرده است. چرا؟ چون کتاب آسمانیش هست، سنت پیغمبرش هست، و این‌ها به صورت زنده‌اى هستند، یعنى دنیا نتوانسته بهتر از آن‌ها بیاورد آنچه قرآن آورده هیئت بطلیموس نیست که بگوئیم نظریه دیگرى آمد و آن نظریه را نسخ کرد، نظریه طبیعیات مبتنى بر عناصر چهارگانه نیست که بگوئیم علم امروز آمد و گفت آن عناصر چهارگانه شما همه مرکبند و عنصر نیستند و عناصر بیش از این حرف‌هاست نه خود، اسلام زنده است با تکیه گاه و مبناى زنده، پس نقص کار در کجاست؟ نقص کار در تفکر مسلمین است یعنى فکر مسلمین، طرز تلقى مسلمین از اسلام به صورت زنده‌اى نیست، به صورت مرده است مثل این است که شما بذر زنده‌اى را به شکلى بر خلاف اصول کشاورزى زیر خاک کنید که این بذر در زیر خاک بماند ولى جوانه نزند، ریشه‌هایش در زیر زمین ندود، عصاره خاک را نمکد، یا به صورت نهالى که شما مى‌خواهید از جایى در جاى دیگر بکارید این نهال الان زنده است، ولى اگر شما این را وارونه بکارید یعنى ریشه این نهال را بیاورید بالا و سر آن را که باید در هوا باشد زیر خاک بکنید، این، هم هست و هم نیست.

تعبیر لطیفى دارد امیرالمؤمنین على علیه السلام، آینده اسلام و مسلمین را ذکر مى فرماید: و لبس الاسلام لبس الفرو مقلوبا یعنى مردم جامه اسلام را به تن مى کنند ولى آنچنان که پوستین را وارونه به تن کنند .

پوستین در زمستان براى دفع سرماست، یک وقت هست پوستین را مى‌اندازند دور، لخت و عور در مقابل سرما ظاهر مى‌شوند یک وقت هم هست پوستین را مى‌پوشند اما نه آنطور که باید بپوشند، یعنى قسمت پشم دار را بیرون مى‌گذارند و قسمت پوست را مى‌پوشند در این صورت نه تنها گرما ندارد و بدن را گرم نمى کند، بلکه به یک صورت مضحک و وحشتناک و مسخره‌اى هم در مى‌آید.

مى‌فرماید: اسلام را مردم چنین خواهند کرد، هم دارند و هم ندارند دارند ولى چون آن را وارونه کرده‌اند، آنچه باید رو باشد زیر است و آنچه باید در زیر قرار بگیرد، در رو قرار گرفته است نتیجه این است که اسلام هست اما اسلام بى‌خاصیت و بى‌اثر، اسلامى که دیگر نمى‌تواند حرارت بدهد، نمى‌تواند حرکت و جنبش بدهد، نمى‌تواند نیرو بدهد، نمى‌تواند بصیرت بدهد، بلکه مثل یک درخت پژمرده آفت زده‌اى مى‌شود که سر پا هست اما پژمرده و افسرده، برگ هم اگر دارد برگ‌هاى پژمرده با حالت زار و نزار است این از کجاست؟

بستگى دارد به طرز تلقى مسلمین از اسلام که چه جور اسلام را مى‌گیرند و چه جور تلقى مى‌کنند، آن را از سر مى‌گیرند، از پا مى‌گیرند، از ته مى‌گیرند، آن را تجزیه مى‌کنند، قسمتى از آن را مى‌گیرند و قسمتى را نمى‌گیرند، قشرش را مى‌گیرند و لبش را نمى‌گیرند، یا مى خواهند لبش را بگیرند و قشرش را رها کنند، بالاخره به صورتى درمى آید که: لا یموت فیها و لا یحیی نه مرده است و نه زنده نه مى‌شود گفت هست و نه مى‌شود گفت نیست این، نکته اساسى است، والا تنها ما بنشینیم از تمدن و فرهنگ اروپائى انتقاد بکنیم، از فرهنگ اسلامى هم تمجید بکنیم و بعد هم بنشینیم و خیال بکنیم که فرهنگ اسلامى و روح اسلام همان است که ما امروز داریم، پس مردم دنیا بیایند از ما پیروى کنند، کارى از پیش نمى رود خوب اگر مردم دنیا بیایند از ما پیروى کنند، مثل ما مى‌شوند یعنى به صورت نیمه مرده‌اى در مى‌آیند حالا خود قرآن را ببینید:

اساسا همه این تعبیرات: حیات اسلامى، حیات تفکر اسلامى، همه این‌ها، اساسى است که طرحش را خود قرآن ریخته است و تعبیرها از خود قرآن است مى‌گوید: یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم. اى مردم! نداى این پیغمبر را بپذیرید، این پیغمبرى که شما را دعوت مى‌کند به آن حقیقتى که شما را زنده مى‌کند این پیغمبر براى شما یک اسرافیل است، یک محیى است، تعلیمات او زندگى بخش است، حیاتبخش است.

از شما مى‌پرسم خاصیت حیات چیست؟ اصلا حیات یعنى چه؟ قرآن مردم جاهلیت را مى‌گوید اینها امواتند. انک لا تسمع الموتى و ما انت بمسمع من فى القبور. مى‌گوید: این مردمى که مى‌بینى، مرده هایى هستند متحرک، مرده‌هایی هستند که به جاى اینکه زیر خاک باشند، دارند روى زمین راه مى‌روند مرده متحرک هستند، به این‌ها زنده نمى‌شود گفت، ولى به مسلمین مى‌گوید بیایید این تعلیمات را بپذیرید خاصیت این تعلیمات این است که به شما جان و نیرو مى‌دهد و حیات مى‌بخشد خاصیت حیات چیست؟ شما از هر عالمى، از هر فیلسوفى که حیات را تعریف مى‌کند، بپرسید به چه چیز مى‌شود گفت حیات و زندگى؟ اصلا معنى حیات و زندگى چیست؟ البته کسى مدعى نمى‌شود که حقیقت و ماهیت حیات را تعریف کند ولى حیات را از روى آثارش مى‌شناسند و این جور به شما خواهند گفت: حیات یعنى حقیقت مجهول الکنهى که دو خاصیت دارد، یکى آگاهى و دیگرى جنبش. انسان بهر نسبت که آگاهى بیشترى دارد، حیات بیشترى دارد به هر نسبت که تحرک و جنبش بیشترى دارد حیات بیشترى دارد، و بهر نسبت که آگاهى کمترى دارد و بى خبرتر است، مرده تر است به هر نسبت که ساکن تر است، مرده تر است و بهر نسبت که بى خبرى را بیشتر مى‌پسندد، مردگى در مردگى دارد و بهر نسبت که سکون را بیشتر مى‌پسندد، مردگى در مردگى دارد حالا شما ببینید ما مردم مرده‌اى هستیم یا نه؟ در نظر ما سکون احترامش بیشتر است یا تحرک؟ یعنى جامعه ما براى یک آدم جنبنده بیشتر احترام قائل است یا براى یک آدمى که با کمال سکون و وقار سر جاى خودش نشسته و تکان نمى‌خورد و مى‌گوید:

گر به مغزم زنى وگر دمبم

که من از جاى خود نمى جنبم

مى‌بینید جامعه ما براى این بیشتر احترام قائل است این، علامت کمال مردگى یک اجتماع است، که هر انسانى هر اندازه بى خبرتر و ناآگاهتر باشد او را بیشتر مى‌پسندد و با ذائقه او بیشتر جور در مى‌آید.

منبع: کتاب احیای تفکر اسلامی - صفحه‌ی 18 تا 22

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی