اگر مفهوم «کار» در این تمدن تغییر نیافته بود، «فراغت» نیز معنای دیگری پیدا نمیکرد. کارخانه قلب تمدن جدید است و لذا از قرن نوزدهم نظامی که لازمهی کار کارگران در کارخانهها بوده، در همهی فعالیتهای دیگر اجتماعی نیز تسری یافته است و جهان از آن پس به پیکرهی واحدی مبدل گشته است که نبض آن در کارخانه میتپد. ضرباهنگ این نبض ضرورتاً همان نظمی را یافته که با غلبهی ماشینیسم بهناچار چهره نموده است و مچ دستهای مردم سراسر جهان را به «ساعت مچی» مزین داشته.
برای مطالعه متن کامل این مقاله به قلم شهید سید مرتضی آوینی به ادامه مطلب مراجعه کنید.
علامه مصباح: حضرت امیر خطاب به کوفیان میفرماید: دلیل اینکه آنها پیروز میشوند، این نیست که حق با آنهاست، بلکه به خاطر آن است که آنها برای اجرای حکم باطل حاکمشان سرعت به خرج میدهند، اما شما نسبت به حق امامتان کوتاهی میکنید. امام شما امام حق است و به حق دعوت میکند، اما شما کندی میکنید و به سخنانش گوش نمیدهید. او باطل است و آنها را به جهنم دعوت میکند، ولی آنها تمام قدرت و توان خودشان را در اختیار او میگذارند. روشن است که مزد کارشان را میگیرند و پیروز خواهند شد.
منبع: درسهای اخلاق ماه مبارک رمضان1438، جلسه بیستودوم
بخشی از کتاب احیای تفکر اسلامی اثر ماندگار استاد شهید مرتضی مطهری:
اسلام هم در میان مسلمین وجود دارد و هم وجود ندارد اسلام وجود دارد به صورت اینکه ما مىبینیم شعائر اسلام در میان مسلمین هست. بانگ اذان در میان مردم شنیده مىشود. موقع نماز که مىشود رو به مساجد مىآورند، مردههاشان را به رسم اسلام دفن مىکنند، براى نوزادهایشان به رسم اسلام تشریفاتى قائل مىشوند، اسمهایشان غالبا اسمهاى اسلامى است، محمد است، حسن است، حسین است، عبدالرحیم و عبدالرحمن است، ولى آنچه که روح اسلام است در این مردم وجود ندارد روح اسلام در جامعه اسلامى مرده است این است که معتقد مى شود به تجدید حیات اسلامى، و اینکه حیات اسلامى را باید تجدید کرد و امکان تجدیدش هست چون اسلام نمرده است، مسلمین مردهاند اسلام نمرده است.
برای مطالعه متن کامل به ادامه مطلب مراجعه نمایید.