مرکز گفتمان انقلاب اسلامی

مرکز گفتمان انقلاب اسلامی

مرکز گفتمان سازمان بسیج دانشجویی از سـال 1395 به منظور بسط گفتمان انقلاب اسـلامی و خـرده گـفـتـمـان‌هـای ذیـل آن شـروع بـه فعالیت نموده است. این وبلاگ به صورت موقت انـتـشـار دهنده محصولات مرکز گفتمان و سایر محتواهای مرتبط با گفتمان انقلاب اسلامی می‌باشد. برای سـفـارش محتوای مورد نـیـازتان در دانـشـگاه به قسمت "تماس با مرکز گفتمان" مراجعه نمایید.

طبقه بندی موضوعی

لذت یا شادی؟

شادی چه به عنوان یک حق انسانی جهانیِ شناخته شده باشد یا نه، حالتی است که طبیعت انسان آن را می‌طلبد. کودکان در سراسر جهان اغلب برخلاف شرایطشان با آن بیدار می‌شوند، آن را باور دارند و آزادانه و با اشتیاق آن را ارزانی می‌کنند. این بخشی از طبیعت وجودی ماست، همان‌طور که «رامانا ماهارشی» حکیم هندی قرن 20 گفت: «شادی ذات شماست؛ طلب آن اشتباه نیست. وقتی که در درون وجود دارد، جست‌وجوی آن در بیرون اشتباه است.» الگوی اقتصادی حاضر به اجبار دکترین شادی را براساس مصرف‌گرایی و مادی‌گرایی تعریف و دیکته می‌کند که این روش جهانی فراگیر و متقاعدکننده، ریشه‌ای سمی و عامل ایجاد بسیاری از مشکلات است. «تبلیغات» و «روابط عمومی» در کنار رسانه‌ها ابزار اصلی این فریب هستند.

به طور معمول جایگاه و تعریف «شادی» با «لذت» اشتباه گرفته می‌شود. لذت براساس حرف «جی. کریشمورتی» از رضایت و اشتیاق استخراج می‌شود. «شما یک ماشین می‌خواهید و آن را تهیه می‌کنید و بعد از آن خوشحال هستید. می‌خواهید یک سیاستمدار بزرگ باشید و اگر این‌گونه‌ شود خوشحال می‌شوید و اگر چیزی را که می‌خواهید به دست نیاورید، ناراحت و یا ناشاد می‌‍‌شوید. پس آن‌چه شادی را معنا می‌‎کند به دست آوردن هر آن چه که می‌خواهید است.» در مقابل «اگر توانایی به دست آوردن آن را نداشته باشید ناراحتی آغاز می‌شود.» آن شکل از شادی که از «به دست آوردن آن‌چه می‌خواهم» استخراج شده باشد، دوامی ندارد و ما را در نقطه مقابل اسیر می‌کند: بدبختی! هیجان به‌ دست آن‌چه که می‌خواهیم، خواه شغل مناسب باشد یا یک ماشین یا هرچیزدیگر، به سرعت می‌میرد و ما را به دوران قبل از به دست آمدن این شادی و خلاء ناامیدی پرتاب می‌کند.

ما به این باور تشویق شده‌ایم که «تجربیات لذت‌بخش، ما را خوشحال می‌کنند» و در حقیقت منشا شادی ما هستند و ما برای شکار آن‌ها از شبُه یک لذت را به شبُه لذتی دیگر حرکت می‌کنیم و امیدوارانه هر لذت را قوی تر از قبلی می‌بینیم. ما برای این امید‌های واهی زندگی می‌کنیم و زندگی خود را با صرف وقت و انرژی برای آن‌ها می‌گذرانیم، تلاش بی‌وقته خود در به حداکثر رساندن لذت برای جست‌وجوی شادی را شروع می‌کنیم و از موقعیت مخالف آن یعنی درد و زجر فرار می‌کنیم و در دوگانگی ایجاد شده از اشتیاق و ترس این تلاش، روزهای خود را در دام سردرگمی و اضطراب سپری می‌کنیم.

لذت یک احساس موقتی است که شانه به شانه هوس پیش می‌رود. هوس سیری‌ناپذیر و آغشته به ترس علت تمامی درد و رنج‌های انسانی است و برای رهایی از این درد جاه‌طلبی و هوس باید توسط فردی که خواستار رهایی از رنج است خاموش شود. باید بر امیال فائق آمد زیرا «حقیقت ذاتی هر فرد رهایی از ترس و هوس است» که موانع اصلی شادی، آزادی و صلح به شمار می‌رود. هوس همانند خارشی دائمی است که تشدید نارضایتی و افزایش رنج کشیدن را به همراه می‌آورد. این اشتیاق، کنترل ذهن بشریت را در دست گرفته است و عنصر تشکیل‌دهنده اصلی سیستم اقتصادی محورِ نئولیبرال یا کاپیتالیسم است. سیتمی که به دنبال ایجاد احساساتی در انسان‌هاست که هوس و طبقه‌بندی اجتماعی را به بار می‌آورند؛ احساساتی مانند جاه‌طلبی و رقابت در خرید.

وعده‌های توخالی

مدل نئولیبرالی سرمایه‌داری که احزاب سیاسی مختلف در کشورهای مختلف به آن علاقه دارند، وعده شادی را می‌دهد، اما به غیر از نارضایتی، وابستگی مادی و ایجاد اختلاف طبقاتی نتیجه دیگری در پی ندارد. این مدل مشوق هویتِ آمیخته به مادی‌گرایی است و سیستم ارزشی آن متشکل از علاقه دیوانه‌وار به مالکیت، مصرف و هوس است. ایده‌آل‌هایی تو‌خالی و سیری‌ناپذیر که جوامع را تکه‌تکه می‌کنند و باعث ایجاد ناراحتی و مریضی می‌شوند. دولت‌هایی که در گوشه‌و‌کنار جهان روی کار می‌آیند و فکر می‌کنند که آمده‌اند تا موفقیت اقتصادی را در عرصه رقابت جهانی برای کشور خود به دست آورند، تسهیل‌کنندگان و ذینفعان کوردلِ این آشفتگی مشارکتی جهانی هستند. کاپیتالیسمِ حاکم فعلی که برخی مانند «پی. سایناث»، نویسنده هندی آن را «بنیادگرایی بازاری» می‌خواند، متکی به مصرف‌گرایی است، برای همه تبلیغ می‌کند که همه چیز به فراوانی وجود دارد، تبلیغ می‌کند که هرگز نمی‌توانید چیزی را به اندازه کافی داشته باشید، هرگز صرفاً به احتیاجات شما توجه نمی‌کند، کفش‌های شما را جلوی پایتان جفت می‌کند تا به خرید بروید، «زیرا شما ارزش این کار را دارید». در مراکز خرید، کسانی که کارت اعتباری دارند مورد استقبال قرار می‌گیرند؛ شاید یکسان نباشند ولی مورد استقبال قرار می‌گیرند. در آنجا لذت و شادی در کافه‌های ساخته‌شده از پلی‌استایرن پیدا می‌شود، در‌حالی‌که در بسته‌ای چرمی پیچیده شده و روی آن نوشته شده است: «هوس خوب است».

عروسک‌های دست‌نشانده‌ای که کت‌وشلوار خاکستری به تن دارند، به جای این‌که زمینه را برای ایجاد تمدنی وابسته به خوبی، آزادی، عدالت اجتماعی، اتحاد و مشارکت آماده کنند، فرهنگ زشتی، رقابت، هوس، انشقاق و نابودی را تبلیغ می‌کنند. در این فرهنگ همه چیز یک کالا به حساب می‌آید، از جنگل گرفته تا کودکان. همه چیز باید خریده، استفاده و فروخته شود. همه مردم رفاه را می‌خواهند و هوس و اشتیاق داشتن رفاه همیشه در آن‌هاست. روش‌های آن‌ها دقیق و منسجم است و عواقب این روش‌ها برای قربانیان ثابت: اضطراب، نارضایتی و مجموعه‌ای از بیماری‌های روانی. مثلاً در آمریکا که ایجاد شادی در جامعه جزو وظایف دولت براساس قانون اساسی به شمار می‌رود، براساس آمار سازمان بهداشت جهانی 21درصد از مردم دچار بیماری افسردگی هستند؛ یعنی 53 میلیون نفر! آمارهای این سازمان نشان می‌دهد که در خوش‌بینانه‌ترین حالت، 350 میلیون نفر در جهان از افسردگی رنج می‌برند. اگر کسی بتواند در مورد 800 میلیون نفری که در هند در گرسنگی به سر می‌برند و 450 میلیون نفری که در مرکز آفریقا و چین روزانه کم‌تر از 2دلار درآمد دارند نیز تحقیق کند، نتیجه این آمار وحشتناک خواهد بود. برخلاف تبلیغات رسانه‌های آمریکا، این همه انسان روی زمین «فقیر ولی خوشحال» نیستند. آن‌ها فقیر هستند و از بیماری‌های روحی زیادی رنج می‌برند. جهان کاپیتالیستی اصلاً خوشحال نیست. خوشحالی در معنای واقعی خود نیازمند قناعت و آزادی از هوس است. هوسی که فقط اضطراب و عدم ثبات به همراه دارد. اگرچه وظیفه دولت‌ها این نیست که مردم را خوشحال کنند، ولی وظیفه دارند تا شرایط لازم برای خوشحالی آن‌ها را فراهم کنند. آن‌ها باید تلاش کنند که جامعه را برپایه ارزش‌های کهن بسازند که بسیاری از این ارزش‌های کهن بسازند که بسیاری از این ارزش‌ها در قلب دموکراسی واقعی نهفته است: مشارکت، همکاری و اتحاد. ارزش‌هایی که به خوشحالی اجازه وجود و بروز می‌دهند.

منبع: مجله فرهنگ و علوم انسانی عصر اندیشه، سال اول، شماره3، آذر1393، صفحه40

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی